خانه
تبلیغات
نقشه سایت
تماس با ما
جستجوی پیشرفته
تبلیغات
معنی لغت آساس در لغت نامه دهخدا
آساس
(ع اِ) جِ اَسَس. بنيادها.
کلمات مشابه