معنی لغت آزرمیدخت در لغت نامه دهخدا
آزرمیدخت
[زَ دُ] (اِخ) دختر پرويزبن هرمزبن انوشيروان ملقبهء به عادله [ مفاتيح ]که پس از خواهر خويش پوراندخت لشکريان او را بپادشاهي برداشتند و چهار ماه ملک راند. و او را آزرم و آزرمي نيز خوانده اند. رجوع به آزرم شود.
کلمات مشابه